جدول جو
جدول جو

معنی رأی تراش - جستجوی لغت در جدول جو

رأی تراش
(غَ قَ / قِ گَ تَ / تِ)
مخفف رأی تراشنده. رأی ساز. در اصطلاح انتخابات، کسی را گویند که با نظر خصوصی و اعمال نفوذ بنفع یک یا چند تن نامزد انتخابات از هر راه ممکن رأی دست و پا کند
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(پَ / پِ کُ نَ دَ / دِ)
تراشندۀکاشی. آنکه کاشی را در بنائی بکار برد:
برای جدارش ز کاشی تراش
دل کان فیروزه اندر خراش.
نورالدین ظهوری (در تعریف حمام از آنندراج).
ز بنیاد و معمار کاشی تراش
مرا راز پوشیده گردیده فاش.
میرزا طاهر وحید (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(غَ اِ)
در اصطلاح انتخابات، آنکه به ازاء مبلغی نظر خود را موافق انتخاب شدن دیگری ابراز دارد
لغت نامه دهخدا
تصویری از کاشی تراش
تصویر کاشی تراش
آنکه کاشی را تراشد و در بنایی بکار برد: (ز بنیاد معمار کاشی تراش مرا راز پوشیده گردیده فاش) (طاهر وحید)
فرهنگ لغت هوشیار